بچه که بودم، همینکه از نوشتن مشق و درس راحت میشدم فورا پیچ تلويزیون را میچرخاندم تا برنامه کودک و نوجوان را تماشا کنم. برنامه «هوشیار و بیدار» که پخش میشد تمام حواسم به مسابقهای میرفت که با رد کردن حلقه سیمی از یک مسیری برقی شروع میشد، اگر سیم با این مسیر برقی تماس پیدا میکرد صدای آژیر بلند شده و امتیاز کم میشد. من بیشتر به دستگاه چشم ميدوختم که چطور ساخته شده است. عین همان را با ذوق و شوق ساختم و بین دوستان و بچههای کوچه بردم. هزینه کمی از بچهها میگرفتم تا در مسابقه شرکت کنند. در آن بین هم جایزهای تعیین میکردم تا هر کس که موفق میشد، به او بدهم. خیلی خوشحال بودم که پول در میآوردم. بابا که متوجه شد با ناراحتی صدایم کرد.- مجیدجان مگه من به اندازه کافی به تو پول نمیدم که بلند میشی میری تو کوچه واسه خودت پول در میاری؟! خب هر وقت پول میخوای به خودم بگو. نمیخواد خودتو به زحمت بندازی و این دستگاه رو بسازی ...اولش از بابا خجالت کشیدم. سرم را پایین انداختم. بابا مرد مهرباني بود. - باباجون، شما هر چی که بخوام واسهام میخری ولی من دوست دارم پول در بیارم. مگه بده؟!خندید و با دست به پشتم زد. - نه عزیزم ولی تو بهتره فعلا فقط درس بخونی، بزرگ که شدی هر چقدرخواستی پول در بیار و پولدار شو.- اگه پولدار بِشم اونوقت آدم بدی میشم؟- نه، برای چی باید آدم بدی بشی پسرم؟!- خب، آخه تو کشور ما آدمای پولدارو بد میدونن. انگار کسی پول درآوردنو دوست نداره و اگه پولدار بشی بدجنسی.بابا به دهانم خیره شده بود و به حرفهای من گوش میداد. ساکت که شدم گفت:پسرم فعلا شرایط اینطوریه. نه اینکه هر پولداری آدم بدی باشه یا پول درآوردن کار بدی باشه. تازه لازم نیست تو الان غصه بخوری که چرا پول درآوردن کار بدیه. هنوز واسه تو زوده این سوالها رو بپرسی.* * *در آخرین روزهای سرد پاییزی که همه خود را برای رسيدن زمستان آماده میکردند، در بیست و هفتم آذر ماه سال 1354 در شهر زنجان بهدنیا آمدم. هوا به سردی میرفت اما خانه ما گرم بود چون دومین فرزند خانواده به سلامت چشم به جهان هستی گشوده بود. اسمم را مجید گذاشتند؛ مجید سیاری. بعد از من مادر دو پسر دیگر بهدنیا آورد و ما چهار برادر شدیم. تا ششسالگی با بچههای کوچه و برادرانم بازی میکردم. قبل از دبستان بود که پدر تصمیم گرفت مرا به کانون قرآن بفرستد. شاید این اولین گروه اجتماعی بود که من وارد آن شدم. مدیر کانون «حاج آقا کفعمی» بود که من خیلی دوستش داشتم. آقای کفعمی آموزههای قرآنی و مسائل اخلاقی را به ما آموزش میداد. برای اینکه قرآن و مفاهیم آن را بهتر یاد بگیریم و برای ما بچهها دلچسب شود و جای بازیهای کودکانهمان را بگیرد، ما را در همان نزدیکیهای زنجان به اردو میبرد. دور از فضای شهری، در یک محیط سرسبز دور هم جمع میشدیم. جالب این بود که به غیر از همسن و سالهای ما آدمهای تحصيلكرده در سنین مختلف نیز در این اردو شرکت میکردند. درست مانند یک خانواده بودیم و آموزشهای لازم دینی و اخلاقی را یاد میگرفتیم و در كنار آن خیلیها در آن چند روز با هم دوست و آشنا میشدند. شاید در آن زمان فهمیدن بعضی از مفاهیم اخلاقی و دینی برایم سخت بود ولی برنامهریزی آقای کفعمی و قرار گرفتن در گروههایی که به همین منظور بهوجود میآورد، كار را برای من خیلی راحتتر میکرد. در زندگی فامیلی نیز دور هم جمع شدن ما شکل متفاوتی داشت؛ پدر بزرگ در روابط فامیلی معتقد بود که هر خانواده میتواند توانمندی خودش را در قالب یک سری وظایف نشان داده و در مقابل تشویق شود.
لیست موفقيتها- کارآفرین برگزیده ملی در چهارمین جشنواره ملی کارآفرینان در سال 88- برگزیده در دومین جشنواره ملی حرکت در سال 87- کارآفرین برگزیده استان تهران در سال 87- اولین و تنها موسسه آموزش عالی آزاد دارنده گواهینامه مدیریت کیفیت ISO در ایران - برند برتر در خدمات آموزشی در دومین جشنواره 100 برند برتر در سال 88نوآوریها- تعریف و راهاندازی اولین دورههای MBA یک ساله در ایران- تعریف و راهاندازی اولین موسسه آموزش عالی آزاد الکترونیکی در ایران- تعریف و راهاندازی اولین دورههای MBA مهارتی وزارت کار (سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور)- ارائه برنامه جامع اعتبار سنجی و ارزیابی بیرونی در نظام آموزش عالی در ایران مشتمل بر سه کتاب، 15مقاله و ...- ارائه امکانسنجی و راهاندازی شهر دانشگاهی زنجان بهعنوان اولین نمونه از شهرهای دانشگاهی در ایران- ارائه250 بسته آموزشی تخصصی دانشگاهی چشم اندازها MBA تاسیس دانشگاه غیر انتفاعی در زمینه مدیریت و -- تاسیس اولین آژانس اعتبار سنجی و ارزیابی بیرونی در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی در ایران- راهاندازی اولین و بزرگترین موسسه آموزش عالی در زمینه خدمات تحصیلات تکمیلی- اخذ مجوز دانشگاه جامع علمی کاربردی در مقاطع تحصیلات تکمیلی- همکاری با دانشگاه پیام نور در زمینه دانشپذیری و دانشجویی- توسعه و بسط ارائه خدمات مجموعه در کلیه شهرهای ایران- راهاندازی اولین شهر دانشگاهی در ایران
--
--
اینجانب افتخار راه اندازی موسسات ذیل را در زمینه های مختلف داشته ام :
موسسه آموزش عالی آزاد ماهان
موسسه مشاوران
موسسه بین المللی پرتو دانش ایرانیان
توسعه و عمران جهات پیشرو
--